[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی رنگو
محققان در پژوهش بزرگی دریافتند صرفنظر از تمایلات طبیعی افراد برای دیر یا سریع خوابیدن (کرونوتایپ)، دیر به رختخواب رفتن با افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانی مرتبط است. محققان پیشنهاد میکنند حتی افراد شببیدار یا بهکلمه «جغد» نیز برای نگه داری سلامت روان خود، بهتر است پیش از ساعت یک بامداد بخوابند.
بر پایه گزارش نیویورک پست، دانشمندان دانشکده پزشکی استنفورد باور رایج درمورد مزایا زندگیکردن بر پایه ریتم طبیعی بدن را زیر سوال بردند. به حرف های آنها، بیدارماندن تا پاسی از شب، حتی برای افرادی که طبیعی تمایل به شببیداری دارند، برای سلامت روان زیان اور است.
تأثیر دیرخوابیدن بر سلامت روان
در این مطالعه، محققان دادههای نزدیک به ۷۴ هزار بزرگسال میانسال و مسن در بریتانیا را تجزیهوتحلیل کردند. آنها با منفعت گیری از پرسشنامهها، کرونوتایپ شرکتکنندگان (تمایل طبیعی به سحرخیزی یا شببیداری) را اشکار و با منفعت گیری از دستگاههای شتابسنج پوشیدنی الگوی خواب واقعی آنها را ۷ روز ردیابی کردند. حالت سلامت روان این افراد نیز از طریق اسبق پزشکی آنها برسی شد.
برخلاف انتظار اولیه محققان درمورد این که همسویی با کرونوتایپ طبیعی برای سلامت بهتر است، نتایج بهوضوح نشان داد دیر خوابیدن برای همه گروهها با افزایش نرخ اختلالات روانی همانند افسردگی و اضطراب همراه است. دکتر «جیمی زایتزر» (Jamie Zeitzer)، استاد روانپزشکی و علوم رفتاری دانشگاه استنفورد، میگوید: «دریافتیم همسویی با کرونوتایپ اینجا عامل مهمی نیست، بلکه این دیر بیدارماندن است که به سلامت روان صدمه میزند. ۶ ماه تلاش کردیم تا این یافته را رد کنیم اما نتوانستیم.»
در این مطالعه، بدترین حالت متعلق به افراد شببیداری می بود که به تمایل طبیعی خود عمل میکردند و دیر میخوابیدند. گمان تشخیص اختلال روانی در این گروه ۲۰ تا ۴۰ درصد زیاد تر از شببیدارهایی می بود که سریعتر میخوابیدند. بهترین حالت نیز متعلق به افراد سحرخیزی می بود که سریع به رختخواب میرفتند و سریع بیدار میشدند.
چرا دیر خوابیدن زیان اور است؟
دکتر زایتزر معتقد است جواب به گمان زیادً در تصمیمگیریهای ضعیف افراد در ساعات پایانی شب نهفته است. او به فرضیهای به نام «ذهن بعد از نیمهشب» (Mind After Midnight) اشاره میکند که مطابق آن، تغییرات عصبی و فیزیولوژیکی اواخر شب میتواند تبدیل افزایش تکانشگری، خلق منفی، قضاوت نادرست و رفتارهای پرخطر همانند مصرف مواد مخدر، پرخوری و تفکرات صدمهزا بشود.
او میگوید: «فرد سحرخیزی که ناچار به شببیداری شده، آگاه است که مغزش درست کار نمیکند و تصمیمات بد نمیگیرد اما فرد شببیدار فکر میکند حالم عالی است و این تصمیم بسیار است که ساعت ۳ صبح میگیرم.»

باوجود این یافتهها، دکتر زایتزر مدعی است تحول الگوی خواب برای افراد شببیدار دشوار است؛ چون کرونوتایپ ویژگی بیولوژیکی است. او میگوید: «این همانند کش لاستیکی است؛ امکان پذیر با تلاش آن را بکشید اما به حالت اولیه بازمیگردد.» یقیناً پیشنهاد میکند افراد شببیدار تلاش کنند قبل از ساعت یک بامداد به خواب بروند.
یافتههای این پژوهش در Psychiatry Research انتشار شده است.
دسته بندی مقالات
[ad_2]