[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی رنگو
«زندگی چیست»، سوال سخت و پیچیدهای است که روزها و شبهای تعداد بسیاری ذهن من و شما را دچار خودش کرده است. این سوال بهقدری بزرگ است که ذهنهای کوچکمان توان فهمیدن همه و کمال آن را ندارد. بهراستی زندگی چیست و اصلا چرا به این جهان هستی پا گذاشتهایم؟ اگر شما نیز بعضی اوقات سنگینیِ بارِ این سوال را حس میکنید، تا آخر مقاله با ما همراه باشید. میخواهیم بفهمیم «معنی زندگی چیست»؛ اما بهنظر میرسد قبل از این باید ببینیم خودِ «معنی» چیست.
معنی چیست؟
دقتِ زیاد برای کشف مفاهیم واژهها و پرسیدن سؤالاتی از این دست، حالتی فیلسوفمسلک به ما میدهد؛ اما برخی اوقات از این سوالهای معناگرا گریزی نیست؛ برای مثال کافی است چند دقیقه به این فکر کنیم که معنی چیست؟ چرا باید به هر آنچه در زندگیمان رخ میدهد، معنایی اعطا کنیم؟ ما در پیِ معنیبخشیدن به همهچیز هستیم: هنگامی مادری فرزندش را در بغل میکشد یعنی دوستش دارد، هنگامی مدیرم از من تعریف میکند یعنی از کارم راضی است، فردا هوا آفتابی است یعنی میتوانیم به کنار ساحل برویم و مثالهایی دیگر از این دست.
معنی ارتباطی است که بین دو اتفاق یا توانایی در ذهنمان تشکیل میبشود. اتفاق «الف» و سپس اتفاق «ب» رخ میدهد، این روال علتمیبشود بین این دو، رابطهای تشکیل کنیم و درنهایت بگوییم: «الف علتوقوع ب شده است». حال در این بین چنانچه اتفاقی فرد دیگر همانند «ج» رخ بدهد، قضیه مقداری پیچیدهتر میبشود و توضیحی برای آن نخواهیم داشت؛ بعد به آن به چشم رخدادی بد و توضیحناپذیر نگاه می کنیم؛ چون نتوانستهایم در این بازیِ معنایی، جای مناسبی برایش اشکار کنیم.
معنی زندگی را چطور اشکار کنیم؟ دو راهکار ساده اما قوی

جستجوی معنی، یکی از عمیقترین نیازهای انسان است. اما برخلاف فکر عموم، معنی چیزی نیست که جایی نهان شده باشد تا ما آن را «کشف» کنیم؛ بلکه محصولی است که ذهن ما آن را «خلق» میکند. این فرآیند پیچیده نیست و بر دو پایهی مهم محکم است: حل قضیه و پشتیبانی به دیگران.
چرا ذهن ما به معنی نیاز دارد؟
ذهن ما برای بقا و انگیزه، به طور مداوم در حال ساختن معناست. این کار را از دو طریق انجام میدهد:
- علت (علت و معلول): فهمیدن این که هر عملی، نتیجهای در پی دارد (اگر توپی را شوت کنم، حرکت میکند). این به ما قوت پیشبینی و کنترل میدهد.
- قیمتگذاری (خوب و بد): تعیین این که چه چیزی برای ما بهتر است (غذا خوردن بهتر از گرسنگی است). این به ما جهت و مقصد میدهد.
نبوده است معنی، انگیزهها را خاموش میکند و به سلامت روان صدمه میزند. معنی همانند آبی است که باید در رودخانهی ذهن جاری باشد تا آن را زنده نگه دارد.
دو راهکار مهم برای خلق معنی
برای ساختن یک زندگی معنادار، نیازی به کارهای شگفت انگیز نیست. این دو استراتژی ساده، مبنا معناسازی می باشند:
۱. حل قضیه: جهان را جای بهتری کنید
هر تلاشی برای بهبود شرایط، به زندگی ما عمق میبخشد. مقیاس آن مهم نیست. از کشف یک فرمول فیزیک گرفته تا بازسازی خانهی والدین یا حل یک چالش در محیط کار، همه انها مصداق حل قضیه می باشند. هنگامی برای تشکیل یک تحول مثبت تلاش میکنیم، حس میکنیم وجودمان سودمند و معنادار است.
۲. پشتیبانی به دیگران: با دیگران پیوند برقرار کنید
ما موجوداتی اجتماعی هستیم و رفاه ما عمیقاً به کیفیت روابطمان گره خورده است. بهترین راه برای ساختن روابط سالم، پشتیبانی به دیگران است. تحقیقات مشخص می کند «بخشیدن» و پشتیبانی کردن، زیاد تر از «گرفتن» به ما حس نشاط و رضایت میدهد. پشتیبانی به دیگران این حس قوی را تشکیل میکند که حتی بعد از ما، تاثییر مثبتی در جهان باقی خواهد ماند و این خود، یکی از عمیقترین معناهاست.
مواظب دام اهداف باشید!

تعداد بسیاری از ما با مقصدگذاری (خرید خانه، پیشرفت شغلی) برای خود معنی میسازیم. اهداف به ما انگیزه و جهت خواهند داد، اما همانند یک شمشیر دولبه عمل میکنند.
خطر: مقصد به خودی خود، پوچ است. این «چراییِ» پشت مقصد است که به آن قیمت میدهد. ورزشکاری که تنها برای مدال میجنگد، بعد از بازنشستگی حس پوچی میکند. میلیاردی که تنها به جستوجو ثروت بوده، در نهایت به بنبست معنایی میرسد.
راه حل: اهداف خود را به قیمتهای عمیقتر گره بزنید. اگر مقصد شما از ثروتمند شدن، کارآفرینی و پشتیبانی به دیگران باشد، حتی بعد از رسیدن به ثروت نیز سرشار از معنی و انگیزه خواهید می بود.
۴۰ متن در تعریف زندگی
«زندگی کردن کمیابترین چیز در دنیاست؛ زیاد تر مردم فقط وجود دارند، همین.»
«زندگی احتمالا یک خیابان دراز است که هر روز زنی با زنبیلی از آن میگذرد.»
– فروغ فرخزاد
«دو روزِ زیاد مهم در زندگی شما وجود دارد: روزی که به دنیا میآیید و روزی که میفهمید چرا.»
– مارک تواین
«زندگی، آبتنی کردن در حوضچهی «اکنون» است.»
– سهراب سپهری
«مقصد زندگی، بودن در سمتِ خدا یا اکثریت نیست؛ بلکه گریختن از قرار گرفتن در صفوف دیوانگان است.»
«راز هستی انسان تنها در زنده ماندن نیست؛ بلکه در یافتن چیزی است که برای آن زندگی کند.»
– فئودور داستایوفسکی
«زندگی یعنی رنج بردن و زنده ماندن یعنی یافتن معنایی در این رنجها.»
– فردریش نیچه
«زندگی یک تراژدی است هنگامی از نزدیک به آن نگاه کنی و یک کمدی است هنگامی از دور نظارهگرش باشی.»
– چارلی چاپلین
«تنها راه کنار آمدن با این دنیای ناآزاد، این است که آنچنان آزاد شوی که خودِ بودنت، یک کنش شورشی باشد.»
– آلبر کامو
«زندگی یک قطار است، نه ایستگاه قطار.»
«در نهایت، این سالهای زندگیات نیست که اهمیت دارد؛ بلکه زندگیِ جاری در آن سالها است.»
«زندگی چیزی نیست جز زنجیرهای از لحظات الهامقسمت.»
«زندگی، کودکیِ جاودانگی ماست.»
«زندگی واقعاً ساده است؛ اما ما اصرار داریم آن را پیچیده کنیم.»
– کنفوسیوس
«تنها معنی زندگی، خدمت به بشریت است.»
– تولستوی و مبل بنفش
نینا سنکویچ
«زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه است یا هیچ چیز نیست.»
– هلن کلر
«زندگی همانند دوچرخهسواری است؛ برای نگه داری اعتدال، باید به حرکت ادامه دهی.»
– آلبرت انیشتین
«زندگی رویایی است برای خردمندان، یک بازی برای ابلهان، یک کمدی برای ثروتمندان و یک تراژدی برای فقرا.»
«زندگی آن چیزی است که برایت اتفاق میافتد، هنگامی تو مشغول برنامهریزیهای فرد دیگر هستی.»
«زندگی باید زیسته بشود، نه این که درمورداش نظریهپردازی بشود.»
«هرکس که چرایی برای زندگی کردن دارد، تقریباً هر چگونگیای را تحمل خواهد کرد.»
– فردریش نیچه
«آنکه آرمانشهری در ذهن ندارد، حتی خانهی محقری هم نخواهد ساخت.»
«زندگی مختصر است و هنر طویل.»
– بقراط
«زندگی در خود هیچ معنایی ندارد؛ این شمایید که باید به آن معنی ببخشید و قیمت، چیزی نیست جز معنایی که شما انتخاب میکنید.»
– برگرفته از آرا سارتر
«ما برای خوردن زندگی نمیکنیم؛ بلکه برای زندگی کردن میخوریم.»
«زندگی کوچکتر از آن است که صرف کینهورزی بشود.»
«زندگی بدون موسیقی، برایم یک نادرست خواهد می بود.»
– فردریش نیچه
«آخر زندگی هر انسانی یکسان است؛ این تنها جزئیاتِ چطور زیستن و چطور مردن است که انسانها را از یکدیگر نزدیک میکند.»
«آنچه در زندگی اهمیت دارد، این نیست که چه برایمان رخ میدهد؛ بلکه این است که با آنچه رخ داده است، چه میکنیم.»
«زندگی آزمونی دشوار است. این آزمون هنگامی تلاش کنی از دیگران پیروی کنی دشوارتر میبشود.»
«زندگی سفری است که به جای یافتن خود، به ساختن خود میانجامد.»
«ما همه در جوی آب غوطهوریم؛ اما برخی از ما به ستارگان مینگریم.»
«زندگی یک نمایشنامه است و بهترین بازیگران افرادی می باشند که نقش خود را بهتر از همه فراموش میکنند.»
«احتمالا زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی؛ اما اکنون که به آن دعوت شدهای، تا میتوانی قشنگ برقص.»
– چارلی چاپلین
«زندگی یک هنر است و برای استاد شدن در آن، باید همه عمر تمرین کرد.»
«زندگی همانند یک پیاز است که آن را لایه به لایه پوست میکنی و بعضی اوقات اشک میریزی.»
– کارل سندبرگ
«ماموریتی تو جستجوی عشق نیست؛ بلکه تنها جستجو و یافتن همه موانعی است که در درون خود علیه آن ساختهای.»
– ترجمان سخنان مولانا
«زندگی را باید همانند یک تاثییر هنری زیست.»
«اگر زندگی قابل پیشبینی می بود، دیگر زندگی نبوده است و طعم خود را از دست میداد.»
– النور روزولت
زندگی کردن با حسادت زیاد سخته. همانند این می مونه که جهنم کوچیکت رو هی با خودت این طرف و اون طرف ببری.
– هاروکی موراکامی
معنی یک مقصد نیست، یک مسیر است

زندگی چیست؟ احتمالا جواب این باشد: زندگی، فرآیند مداوم ساختن معناست.
معنی در لحظات جاری است؛ در یک کلمهی مهر امیز به شریک زندگیمان، در پشتیبانی به یک نیازمند، در حل یک چالش کوچک. ملزوم نیست برای یافتن آن به قلههای اورست صعود کنیم. معنی همینجاست، در کوششهای روزمرهی ما برای بهتر کردن خود و جهان اطرافمان.
شما زندگی را چطور برای خود معنی میکنید؟ دیدگاهتان را با ما در بین بگذارید.
فرمول نشاط و مثبتاندیشی را یاد بگیرید و با افسردگی خداحافظی کنید
دسته بندی مقالات
[ad_2]